مسیر تشویق و تنبیه

ساخت وبلاگ

امروز صبح جلوی سنگگی وقتی که نوبت به من رسید نانوانی محترم بعد کارت کشیدنِ دو تا نان سنگگی یک اسکناس ده تومانی دیگر بهم داد. با خودم گفتم: «عجبا... نکند دارم خواب می بینم. کی فکرش را می کرد که ما اینقدر دست به خیر باشیم؟» در این فکر و خیال بود که صدای پیامکِ گوشی، مسیر فکرم را منحرف کرد. تا چشمم به عدد و مبلغ کسر از کارت بانکی و پیامکش افتاد بی محابا به شاطر گفتم «برادر محترم این کارا یعنی چه؟» ناراحت شد. اخم کرده و گفت: «اینم از دست ما که هیچ وقت نمک نداشت... بانکها همین الانش هم پول نقد ندارند که من به شما این لطف را کردم... حالا بیا و خیری کن!»
هیچ نگفتم از بس که بدهکار هم شده بودم ولی در مسیر برگشت یاد این ضرب المثل افتادم. «در این دوره و زمانه هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد؟» حالا فهمیدید دارد چه اتفاقی می افتد؟
***
دو سه روز قبل از بارش برف سنگین چند نفر از مسئولان من جمله نماینده محترم دادستان از قضا وارد نانوایی یک بنده خدایی شده بودند و با یک هدیه 200 هزار تومانی به همراه لوح تقدیر از شرمندگی نانوای محترم در آمده بودند. حالا می پرسید که چه مثلا... با یک پرس و جوی ساده و کنکاش دوربین های همسایه ته ماجرا را می توانستی بخوانی.
***


و کلام آخر اینکه می گفتند که مِن بعد آرد هیچ نانوایی با تصمیمات اتخاذ شده گم و گور نخواهد شد. شد هیچ بلکه ناخواسته تشویق شان کردیم و مسیر تشویق هم گم و گور شد.

+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 15:43 توسط محسن پرستاری  | 

عباس مرد بی مدعی...
ما را در سایت عباس مرد بی مدعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saherane بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 14:05